سلام دوستان ممنون میشم نظراتتونو بگین تا منم به یه نتیجه ای برسم خسته شدم بخدا
شوهر من خیلی تعصب بیخود خانوادشو داره، بخدا اینا انقدرررر برا من کم گذاشتن که هر چی بگم بازم کمه، من باهاشون راه اومدن، گفتن مهم نیست ،مهم تفاهم اخلاقیه، ولی دیدم اینا سوءاستفاده میکنن، مادرشوهرم تو ۶ سالی که ازدواج کردم کلا ۲۰ بار مهمونی نداده، با رفتاراش نمیذاره کسی در خونشو بزنه بعد میگه هیشکی نمیاد خونه من، به شوهر من میگه خودت تنهایی بیا ببینمت بعد که تو جمع میگم تو پسرتو تنها میخوای میگه دروغ نگو من تو و نوه ام رو هم میخوام شما نمیاین من چیکار کنم!!! دروغگو و هزارچهره ی درجه یکه، پسرشم کپییییی خودش، دیوونه شدم بخدا، تو این ماه عزیز یدونه افطاری نداد، همش خونه مامان خودم بودیم شوهرم عوض اینکه تشکر کنه و خجالت بکشه که همش خونه مادرزنمم ولی مامان من یه بار دعوت نمیکنه سرافکنده ام، کلا تو هیچ موردی ارزش نمیدن به آدم، ولی مادرشوهرم انتظار داره من هی زنگ بزنم بگم بیاین اینجا شام و ناهار، اصلا به نوه اش هم محبتی نداره، بخدا بچم انقدر از خانواده خودم محبت دیده که با گریه میریم خونمون هر سری، مادرشوهر اینا اصلا بهش محبت ندارن، این شوهرم که همش طرف کارای غلط مامانشه منو کشته، میبینه که بخاطر رفتارای غلطی که از مامانش تقلید میکنه داره زندگیش از هم میپاشه بازم پاپس نمیکشه میگه مامانم مامانم حقه!!!!! کسی هست مثل من؟؟ بخدا اگه بچه نداشتم همین امروز طلاق میگرفتم
