حرفای مامانم مثل آب رو آتیش بود و من برگشتم خونه الآن هنوز مثل قبل با حسام خوب نیستم همیشه سع ...
قلم فوق العاده ای داری
خیلی خیلی عالی بود اسی جون
در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند😏با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند🙄از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود😏و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم🙄و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم:۱-به همه نمیتوانم کمک کنم۲-همه چیز را نمیتوانم عوض کنم۳-همه من را دوست نخواهند داشت(فدای سرم😊)
ممنون که نظرتو گفتی سعیمو می کنم بهتر بنویسم آخراشو 🌷😍
فدات عزیزم سیع کن طولانی تر باشه و آخرش طوری نباشه که آدم پشیمون بشه که داستان رو خونده نه اینکه حتما خوب تموم بشه نه ولی اینطوری هم اذم اصابش بهم میریزه
❌❌❌❌❌❌نی نی من پس کی میخواهی بیای تو دلم خیلی به بودنت نیاز داریم منو بابا مهربونا میشه برام دعا کنید 😔😔