یه زنگ بهم نمیزنه اومدم خونه مامانم دو روزه اصلا یادم نکرده من حامله با شوهری که بخاطرش تو رو همه وایسادم و همه رو ول کردم باهاش ازدواج کردم الان باهام اینطوری رفتار میکنه و هیچ اهمیتی براش ندارم چکارکنم.از وقتی حامله شدم اینطور شده قبلا خیلی هوامو داشت میترسید ولش کنم برم اما الان بخاطر بچه خیالش راحته موندگارم داره میتازونه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از من میشنوید اگه همسرتون دست بزن نداره و جونتون در خطر نیست تحت هیچ شرایطی خونه رو ترک نکنید چون این دور بودن دامن میزنه به اختلاف حتی ممکنه مردا به خودشون اجازه کارهایی رو بدن که دیگه قابل جبران نیست
ببین منم حالم بده از بد گذشته حتی نمیتونم غذا بخورم هرچی میخورم بالا میارم،هرروز سروم میزنم،مامانم چ گناهی کرده ک درد منو بکشه مگ اون بچه میخواست ک برم بیفتم رو سرش،موندم خونه خودم شوهرمم مشغله کاریش خیلی زیاده ولی بااین حال من خیلی درک میکنه و جبران میکنه،منم اگ میرفتم خونه مامانم شوهرم شاید روزی ۲،۳بار زنگ میزد،گفتم خونه باشم مشکل من و شوهرمه ک من حالم خوب نیس مامانمم اذیت نشه