پسرهمسایمون نکبت یسال ازم بزرگتره مامانشو میفرستاد میگفت بگو بهش طلاق بگیره بچشم بده به اونا تا من بگیرمش... 😐 من فقط یبار بهش سلام کرده بودم... رفته بود ب مادرش گفته بود عاشق حجابو... شدم. منکه زنه رو دیگه راه ندادم.
شمام این پسره رو تار بده پرو
البته یکیو میشناسم که جدا شد خواهر زاده شوهرش گرفتش
ولی اون شوهرش معتاد بود تازه وقتی خواهر زادش بعد طلاق ابراز علاقه کرده بود زده بودش اول بار😕
من باهاش منطقی صحبت کردم
ولی نگرانم
چون پدر مادر نداره و تنها زندگی می کنه و کار می کنه
باتوجه به سنتون وتجربیاتی که دارین باید بلدباشین چجوری باش برخورد بکنین نه اینکه فکرتون رومشغول بکنه
آره😐😑 فقط بلاکش کن و اصلا اهمیت نده باهاشم اصلا اصلا صمیمی نشو...
یکیش برادرشوهرم بود البته یه مریضیه جنسی ام اونجور که مامانش میگه داره حالا راست و دروغشو نمیفهمم یهو دیدم لخت بالاسرمه و چندبارم منو کشوند بالاسر شوهرم میگفت من از این نمیترسم اولش چیزی نگفتم ولی بعد به شوهرم گفتم اخه شوهرم چون رفتارم باهاش بد شده بود گیر میداد بهم که چرا اینکارو میکنی منم با خونواده ت اینجوری رفتار میکنم الان خودشم نمیذاره من نزدیکش بشم خودمم یک کلمه باهاش حرف نمیزنم اصلا جوابشم نمیدم
وااااای 😲 ،یه خانمی 20 سال پیش همین اتفاق براش افتاد( البته خواهر زاده ی شوهرش)، باز شوهرش جدا شد و با اون پسر ازدواج کرد ولی بعد از چند سال پسره ناسازگاری کرد جداشدن، گول این روابط رو نخور، ازش دوری کن
وای خعلی بده منم ی چند بار پیش اومده پسرای فامیل ی کرمی ریختن ک من از ترس سکته رو میزدم ب همسرم متعهد هستم و عاشقشم اگه زندگیتو دوس داری بهش بگو بیا پایین سرمون درد گرفت این مسخره بازیا چیه ناراحت نشین ها ولی چرا رومیدین ب این بچه های ک تازه از شیر گرفته شدند
ارامشم رو از دست دادم
احساس ناامنی می کنم
می ترسم زندگیم خراب بشه
