تصمیم گرفتیم به خانواده هامون بگیم برای خانواده محمد اصلا مهم نبود محمد چیکار میکنه و کجا میره ولی برای خانواده من خیلی مهم بود من اول به خواهرم گفتم خواهرم مخالفت کرد ولی وقتی دید نمیتونه جلومو بگیره بیخیال شد و بعد یه مدت به مامانم گفتم برخلاف انتظارم مامانم خیلی خوب برخورد کرد و خواست محمد ببینه