چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل پونزده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به غذایی که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی هزاران بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم🥺❤️
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
واقعا داره باورم میشه که مرد های متاهل دو تا مادر دارند😂
عکس پروفایلم حکیم خیراندیش هستند . ایشون پزشک و استاد دانشگاه طب سنتی هستند و تو روسیه و ارمنستان تحصیل کردند و پسر نیوزیلندی رو که هیچ دکتری تو اروپا نتونست درمان بکنه ایشون تو دوازده ساعت درمان کردند. ایشون فقط بیماری های لاعلاج میپذیرن . اگه وقت کردی برو تاپیک مزاج شناسیم ، مزاج شناسی رو از طریق لینک پست اول یاد بگیرید احیانا لینک باز نشد بگید لینک جدید براتون بذارم . این دوره مزاج شناسی، رایگان توسط خود حکیم خیراندیش تدریس شده است. مزاج شناس باشید😉 اللهم عجل لولیک فرج یا امام زمان همه چیز من همه دار و ندارم فدای وجود شما یا صاحب الزمان خیلی دوست دارم از ته دلم شما رو محکم بغل کنم دست هاتون رو ببوسم و بذارم روی چشمام تو همانند شعر موزونی هستی که مولانا بسراید و موذن زاده آن را بخواند😍
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل پونزده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به غذایی که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی هزاران بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم🥺❤️
یعنی من حاضرم خودم بمیرم ولی مریض داری شوهرمو نکنم بس که مردا لوسو بد مریضن😑🤦
لطفا برای نی نی دار شدنم یه صلوات مهمونم کن مهربون💜نام کاربری جیرانه اشتباه تایپی شداینقد نگو گی ران😐آرایشگر هستم سوالی داشتین درخدمتم🌼این روزا هدفم لاغر شدنه به امید اینکه تا سه ماه دیگه 25کیلو کاهش وزن داشته باشم✌️بعد از اون هم خدا یکی از فرشته هاشو بذاره تو بغلم🤰
یعنی من حاضرم خودم بمیرم ولی مریض داری شوهرمو نکنم بس که مردا لوسو بد مریضن😑🤦
همم فک نمیکردم اینقد لوس باشن
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل پونزده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به غذایی که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی هزاران بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم🥺❤️