سلام بچه ها نمیدونم از کجا شروع کنم دختر داییم همش ۱۵ سالشه داییم و زنش از هم جدا شدن دختر داییمم پیش مادر بزرگم زندگی میکرد از بس که مادر بزرگم اذیتش کرد با اولین خاستگاری ک براش اومد رضایت داد و ازدواج کرد شوهرش ۳۸ سالشه پولداره ولی خب همه چی که پول نیست خیلی براش ناراحتم الان عکسو هم میزارم لبخند تو عکسشم نجات پیدا کرده از دست مادر بزرگم خوشحاله از بس بهش حرف میزد ازش کار میکشد اینا رو با چشای خودم دیدم بهش تیکه مادرشو مینداخت خدا نسیب هیچ کس نکنه حالم واقعا گرفتس