2777
2789
عنوان

شده تا حالا بچه ی کوچیک سوتی بده ابروتونو ببره

| مشاهده متن کامل بحث + 1795 بازدید | 56 پست
همونی که خنده ت گرفت🤣🤣


پسر من یبار جلو جمع خواست لبمو ببوسه گفتم نه باید لپ همدیکه رو ببوسیم تا مریض نشیم گفت پس چرا بابا میبوسه مریض نمیشه 😥😥 🤭🤭🤭سه چهار سالش بود

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

پسر من یبار جلو جمع خواست لبمو ببوسه گفتم نه باید لپ همدیکه رو ببوسیم تا مریض نشیم گفت پس چرا بابا م ...

🤣

ی فکت هست که میگه.: کسایی ک اسمشون امیره لا.شین حتی توی سریال ها از جمله خسوف 🗿🤝🏼
پسر من یبار جلو جمع خواست لبمو ببوسه گفتم نه باید لپ همدیکه رو ببوسیم تا مریض نشیم گفت پس چرا بابا م ...

وای😂

 من ومهران عاشق نی نی م عاشق دوقلو بودنشون یدونه پسر یدونه دخترولی خدابهمون نمیده نمیدونم چرا بازم امید دارم که مامان میشم گاهیم نا امید🥺💔 دعام کنین که من و مهرانم  صاحب دوقلو شیم اونی که دلمون میخواد🙂❤    عمه و خاله شدم حالا وقتشه مامان بشم..پروفم آرزومه🥲                                     💚السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) 💚                  
پسر من با باباش رفته بود میوه فروشی شلیل دیده بود داااد زده بود بابااااا هیییییچ وقت از اینا نخوردم ...


نمیدونم چرا این طوری هستن واقعا 

ما هم شکر خدا همیشه میوه داریم تو خونه ولی ازین ضایع بازی ها کرده بچه ام 🤦🏻‍♀️😆


داداشم طبقه پایین مامانم اینا میشینه... دختر داداشم یکم تپلی هست مامانم میگفت موز خریده بودیم مامانش اومد گفت یه جا بذار میاد بالا نبینه الان خورده براش خوب نیست 

مامانم میگفت گذاشتم پشت وسایل تو یخچال اومد بالا یکم نشست رفت سر یخچال گفت مامانی یخچال تون بوی موز میده 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

نور خواهی مستعد نور شو.... 
🤣🤣🤣  پسرم کوچیک بود رفته بود تو اتاق خواهرم سوتیتش رو آورده بود رو دستش گرفته بود اومده بود ...

واااای خواهر زادم یه بار واس مامانشو اورد هر طرف یه پرتقال گذاشته بود هی دور اتاق میچرخید مثل شعر با اهنگ میخوند  جا پرتقالی داریم 🤣🤣🤣🤣خدا رو شکر مرد نبود بینمون اون لحظه 

خواهرم این مدلی بهش گفته بود بچه هم باورش شد یه خواهرم اونقد خندید روانه ی حمام و تعویض لباس شد🤣🤣🤣

یسری دخترم چنتا استیکر زشت فرستاده بود به پدر شوهرم پدرشوهرم علامت تعجب فرستاده بود سریع به مادرشوهرم زنگ زدم پاک کنه گفت دیده 🤕تا چندوقت روم نمیشد خونشون برم

ﮔﺎﻫ ﮕﺎﻫﯽ ك ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ،ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢﺩﺭ ﺩﯾﺎﺭﯼ ك ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ،ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ:ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼك ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ؛ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ﺗﻮ خدا  ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ،ﻭ 'ﺧﺪﺍ،ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخر ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ🌱 ›

وای نگم براتون 😑از خاک بر سریا نمیگم 

دختر من غذایی ک  گوشت و مرغ نداشته باشه نمیخوره بدون استثنا روزی ی وعده گوشتی میخوره 

ی شب دعوت بودیم خونه عمه شوهرم منم خیلیییی باهاشون رودربایستی دارم خلاصه سفره ک چیدن زرشک پلو با مرغ بود و چلو گردن 

دختر بلند داد زد وااای خدااا من خیلی وقته  غذای گوشتی نخوردم 

منو شوهرم اون لحظه      

پسر من با باباش رفته بود میوه فروشی شلیل دیده بود داااد زده بود بابااااا هیییییچ وقت از اینا نخوردم ...

پسرمنم این کارورکردتومیوه فروشی گفت مامان ازین کدوهابرام میخری هی گفتم کدوچیه دیدم زردآلورو نشون داده هنگ کردم  پسرعموش به توت فرنگی میگفت نارنگی بااینکه عاشق توت فرنگیه وهروقت فصلش میشدمیخورد بازم میرفت میوه فروشی میگفت نارنگی

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
واااای خواهر زادم یه بار واس مامانشو اورد هر طرف یه پرتقال گذاشته بود هی دور اتاق میچرخید مثل شعر با ...

آخه جا پرتقالی 🤣🤣🤣

امان ازین وروجک ها 🤣😂😂😂

نور خواهی مستعد نور شو.... 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792