پسرم کلاس اول بود اخراش بود دیگه خوندن نوشتن یاد گرفت یه روز بودیم خونه ی پدرم برادر خواهرام هم بودن با شوهرم دو سه روزی قهر کردم و اون روز تازه اشتی کرده بودیم از سر کار بهم پیام میداد گوشی دست پسرم بود من بودم حیاط اونم بلند بلند همه رو داشت میخوند رفتم تو همه این شکلی بودن😏منم از همه جا بی خبر🤔کلا بچه هام تو جمع میخاستن حرف بزنن استرس میگرفتم🥲
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
پسر من با باباش رفته بود میوه فروشی شلیل دیده بود داااد زده بود بابااااا هیییییچ وقت از اینا نخوردم برام بخر😐😐😐حالا یخچال ما یک روز که سهل یک ساعتم بدون میوه نمونده 😢😢😢 چون هم خودم هم شوهرم وحشتناک میوه خور هستیم شلیل هم که دیگه برا من جای خود دارد
زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
[QUOTE=232989520]🤣🤣🤣حالا جی نوشته بود😁[/QUOTEدقیق یادم نیست پسرم الان ۱۵ سالشه ولی اون خاطره یاد ...
😁😁😁حدس زدم واو چ سوتی🤣
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
...نگار هستم...وزن شروع رژیم۱۱۸هر کی امضامو دید برام دعا کنه که بتونم وزن کم کنم و اراده داشته باشم خیلی خسته شدم از این اوضاع راهنمایی یا تجربه ای هم داشتین ممنون میشم بهم بگین
[QUOTE=232989520]🤣🤣🤣حالا جی نوشته بود😁[/QUOTEدقیق یادم نیست پسرم الان ۱۵ سالشه ولی اون خاطره یاد ...
توروخدا بکو پسرت خودش یادشه یانه 🤣🤣🤣
زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
پسر من با باباش رفته بود میوه فروشی شلیل دیده بود داااد زده بود بابااااا هیییییچ وقت از اینا نخوردم ...
وایییییی😂😂😂😂
اون لحـظه که آدما باهات کاری میکنن که حالت از سادگـیت بهم میخوره دقیقا همون لحظـه یه آدم دیـگهٔ میشی !ببین من بدترین آدم روی زمین هم که بشم بازم متوجه نمیشم کدوم قسمتش میتونه به تو ربط داشته باشه😏🤞آقایون نامحترم برید به همون خوار و مادرتون درخواست دوستی بدین😡
چه خوب..البته عزیزم دورود زندگی میکنم.چند سالی هست اومدم دورود
...نگار هستم...وزن شروع رژیم۱۱۸هر کی امضامو دید برام دعا کنه که بتونم وزن کم کنم و اراده داشته باشم خیلی خسته شدم از این اوضاع راهنمایی یا تجربه ای هم داشتین ممنون میشم بهم بگین