سلام .
داشتم تاپیک های مربوط به خانم هایی که باردار نمیشن رو میخوندم دیدم واقعا گاهی اوقات زخم زبون های اطرافیان ( بخصوص خانواده شوهر ) از درد نازایی خیلی بدتر هست .
با خودم عهد بستم ان شالله اگر مادرشوهر شدم هیچ گاه در مورد بچه از عروسم سوال نکنم که خدایی نکرده باعث ناراختی نشه .
شما هم اگر دوست داشتید بگید مادرشوهر شدید چه کاری نمیکنید
ب عنوان مادرشوهر بودن باید خیلی کارارو نکنی..
نه من میگم ولی
من اگه مادرشوهر شم سعی میکنم که پسرم و به سمت زنش هل بدم و زنش تحویل بگیرم نه پسرمو
اگه مادرشوهر بشم عروسم مثل دخترمه اونم بالاخره خانوادش زحمتشو کشیدن دوس دارم باهاش مثل یه مادر راحت باشم اونم بامن
اویزونشون نمیشم بهش بی احترامی نمیکنم
حالا اگه مادر زن شدی چی؟
نه زخم زبون که کلا چیز بد و منفوریه ، اما اینکه چه جور مادرشوهری باشم در کل نمیدونم ، فقط میدونم ادمی نیستم که از ابراز عشق به بچه ام به خاطر دیگری بگذرم یا خیلی بهش رو بدم که بخواد خط و نشون بکشه و گستاخی کنه و افسار خونه و روابط خانوادگی و خط قرمزها از دست خارج بشه و بخواد فتنه کنه
دیگه مونده به شانس ، دختر خانواده دار و بااخلاقی باشه حرمت و معاشرت بدونه حتما با ایل و فامیل ما همه جوره بهش خوش میگذره و هیچ حس بدی رو تجربه نمیکنه ولی اگه نباشه کنار گذاشته میشه
