این داستان دوستمه ازطرف خودش دارم میگم من توخانواده مادریم بزرگ شدم یعنی همیشه باهاشون رفت امدداشتمه اماوقتی میرم اونجانمیدونم چجورمیشم پسرخالم بهم یجوری نگاه میکنه مثلن هروقت دلم یه چیز بخواد ۵دیقه بعدش دیدم برام خریده همیشه هوامو داره ازیه جاییم خیلی نگاهم میکنه جوری که خالم ایناهم فهمیدن حتی پای خاستگاریم اوردن وسط مامانم بفهمه منوچشم بسته میده بهش ولی من دوس ندارم تواین سن کم ازدواج کنم
نخون بهت میگم نخون حالاکه تااینجااومدی بخون من یه مردادی لجبازم که لنگه ندارم البته بابام همیشه اینوبهم میگه🙂بااجازه بزرگترا۱۷سالمه مجردم ومیخوام رشته تجربی انتخاب کنم🤪🙌💃 یه هدف دارم که بنظرم پیش شمامسخرست میخوام مردادماه از۵۸کیلوبشم۵۰کیلو😁 فیلن خداحافظ بابایییی
نخون بهت میگم نخون حالاکه تااینجااومدی بخون من یه مردادی لجبازم که لنگه ندارم البته بابام همیشه اینوبهم میگه🙂بااجازه بزرگترا۱۷سالمه مجردم ومیخوام رشته تجربی انتخاب کنم🤪🙌💃 یه هدف دارم که بنظرم پیش شمامسخرست میخوام مردادماه از۵۸کیلوبشم۵۰کیلو😁 فیلن خداحافظ بابایییی
عزیزم گفتم که اگع مادرش بفهمه چشم بسته بهش میده دست خودش نیست
نخون بهت میگم نخون حالاکه تااینجااومدی بخون من یه مردادی لجبازم که لنگه ندارم البته بابام همیشه اینوبهم میگه🙂بااجازه بزرگترا۱۷سالمه مجردم ومیخوام رشته تجربی انتخاب کنم🤪🙌💃 یه هدف دارم که بنظرم پیش شمامسخرست میخوام مردادماه از۵۸کیلوبشم۵۰کیلو😁 فیلن خداحافظ بابایییی