سلام دوستای عزیز ندیده ی من .....دیگه خیلی بهم ریختم ....با مادری که مریض روحیه مرتب موج منفی میده عیبجو هست و کلا انرژی آدمو 3 پله میاره پایین ....چکار کنم ....اصرار هم داره زنگ بزنه باهاش حرف بزنی ....نصف معیارهای والدین سمی رو داره ...از بچگی هم حرف بدی نمونده که به من نزده باشه .....اعتماد بنفس مارو له میکرد .....همیشه مقایسه کردن ....پیش بینی آینده خیلی بد برای ما کردن ...بقیه رو تو سر ما زدن ...قضاوت شدید و عیبجویی از سر تا پای ما......بدبین به همه ی عالم ......کوچکترین مسایل رو هزاران بار گفتن و تحقیر وووووو میدونین چی میگم ..از طرف دیگه خودش زندگی سختی داشته ...خیلی هم دلسوز و فداکاره در عمل و خیلی فداکاریها در حقم کرده و خودشو برام به آب و آتیش زده جایی که مشکل داشتم .... ولی زبونش و افکارش منفی تلخ و پر از نیش زبان وبیمارگونه و سمی و پر از انرژی منفی و انتقاد و بدگویی از همه و حتی حالت و افکار هذیان گونه است ..یعنی 5 دقیقه باهاش حرف بزنی آرزوی مرگ میکنی ....تنها هم زندگی میکنه..پدر سالهاست فوت کرده ...خواهر و برادر شهر دیگه هستن.... هیچ سرگرمی رو هم دوست نداره فقط دوست داره زنگ بزنه زباله های فکری شو خالی کنه که دیگه اون روز برا من روز نمیشه.... لجباز شدید هست و به هیچ عنوان قبول نمیکنه که مشکل داره و مشاوره بره ....دارو هم که اصلا نمیخوره .....فقط کمبود داره که زنگ بزنه و شکنجه است جواب تلفنش رو دادن......