2777
2789

شب عروسی دعوتیم شوهرم اومد خونه سریع گفت دوستمو خانومشم مثکه دعوتن  ممکنه با هم بریم خانومش دیدی حسابی تحویلش بگیر وکلی هم معذرت خواهی کن که میخواستیم بیایم خونتون نشده و اینا ... اینجا که جا خوردم چرا من باید کسی که تا حالا ندیدم انقدر معدرت خواهی کنم و فلان ولی هیچی نگفتم تا اینکه گفت تو تالارم پیشش بشین تنها نمونه زیادم خواهرای چاق و لاعر منو بهش معرفی نکن ... اصن کاری به خواهراش ندارما مهم اینه اون وقتی به خانواده خودش احترام نمیداره برا منم همینه  دیدم ..  منم بهش گفتم البته رو خنده ها مگه زنایی مردم کین که خواهرای تو فلانن جنیفرلوپز که نیستن ... یهو دراومد که تو ادم نیستی تو حسودی تو رو اصلا نباید با خودن جایی ببرم  و کلی بد و بیراه دیگه ... تو نسبت به همه خانوما حسودی ... کلا من ذره ای حسادت تو وجودم نیست اینو همه میگن ولی از نطر شوهرم  حسودم ..

بد جور از حرفاش شکستم ... به نطرتون من مقصر بودم ...


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه حق داری 

ولی اصلا اصلا ذره ای حساسیت نشون نده که میشه نقطه ضعف دست شوهرت 

تجربه شو دارم 

حالا شوهرمن دست و پاش وقتی جاریمو میبینه شل میشه باز تو مدام تو زندگیت نیست 

اگه جوابتو ندادم به این نتیجه رسیدم که در برابر فهمیدن مقاومی  😑
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز