نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا
براتون اون لبخندی رو آرزو میکنم که بعدش میگین"آخیش بالاخره شد"میدونی رسیدن کلا قشنگهرسیدن به آدمی که دوست داریرسیدن به شغل مورد علاقت،رسیدن به رویاهاتبراتون رسیدن رو آرزو میکنم :)