دختر خالم تابستون شپش گرفته بود
موهاشو از ته زد
امشب داییمینا و خالمینا باهم اینجا بودن
دختر خالم موند شبو.
من فکر میکردم خوب شده دیگه چیزی نداره چون بعد اون کلی شامپو زد و درمان کرد
قبل رفتنشون زن داییم اروم اروم با مامانم حرف میزد
من فقط یه لحظه شنیدم که مامانم گفت براش شامپو بخر
وقتی رفتن به مامانم گفتم زن دایی چی میگفت
برگشت گفت آره تو موهای مبین ( پسر خالم ) چند تا تخم شپش دیده ترسیده
میگه یه وقت مرسانا ( دختر داییم ) و عرشیا ( پسر داییم ) شپش نگیرن منم گفتم شامپو بزن.
حالا تو این تایم بعد رفتنشون من رفتم جارو برقی کشیدم
بعد رفتم از مامانم پرسیدم زن دایی چی میگفت
اومدم دیدم دختر خالم خوابیده رو تختم
موهاشم باز
پتومم روش کشیده
موهاشم ول کرده رو بالش
انقدر اعصابم خورد شد
گفتم مامان تا من نمیگفتم زن دایی چی میگفت تو نباید میگفتی مراقب باش؟؟؟
برگشته میگه چی میشه مگه ؟
شپش گرفتی هم گرفتی شامپو میزنی میره
اعصابم خورد شد
من همینطوریش موهام کم پشته
هزار تا قرص میخورم
هزار نوع مراقبت میکنم یه کم رشد کنه بلند بشه فردا پس فردا میخوام عروس بشم
اصلا اعصابم داغون شد سر این رفتار مامانم.
که حداقل نگفت من حواسم باشه
گوه تو همه چیز.