هیچی از دست هیچکس بر نمیاد به جز مامان بابام کخ میتونن دارو بگیرن که نمیگیرن.
و اینکه مامانم اهل قانون جذب و ایناست یه شب داشت ارزوشو مینوشت که حواسش نبود روی کابینت جا گذاشت و رفت منم نمیدونستم چیه خوندمش دیدم روش نوشته ارزوم تینه که رابطم با عشقم امیر علی عالی شه و باهاش بتونم یخ زودی ازدواج کنم.
واینکه منمامانمو میشناسم اگه بفهمه رازش لو رفته میکشتم.چون وقتی بچه بودم میخواست خفم کنه مامان جونم نذاشت بعدشم خواست بندازتم پایین مامان جونم نذاشت.و تناه گناهم این بود که زیاد گریه کردم میخواست بکشتم