من با یکی ( پسر) به مدت یک سال دوست بودم اونم پیام و تلفنی. ایشون مدت یک سال با ادب و با محبت بود میگفت از من خوشش اومده و قصدش ازدواجه و حرفای محبت آمیز. ولی یه شب یه دفعه گفت که به ایندمون امیدی نداره و میخواد تموم کنه. من واقعا هنگ کردم
نمیدونم چی شد؟ واقعا خیلی ابراز علاقه میکردو اصرار به بیرون رفتن هم داشت اما من چون بهش اعتماد نداشتم( من دخترم) نرفتم
میشه نظراتتون رو بگید. چرا یدفعه گفت منو نمیخواد و نمیتونه با من ازدواج کنه
عزت نفس نداره
چون یکی بهتر پیدا کرده
دید داره تو ناز می‌کنی رفت سراغ یکی دیگه
باید بزاری تلاش کنه
خانم مبارکی میگه
پیج خاتم مریم مبارکی رو فالو کن لایو میزاره توضیح میده
یکی ملاقات حضوریشوپیداکرده ،مشخصه نتونسته ازت سوءاستفاده کنه داره بهانه میاره ولت کنه ، دمت گرم دخترکه فریبشونخوردی بری باهاش ،یکسال نقش عاشق رو بازی کرده ،مدکرجماعت 95درصدهمینن ..یهووقتی ازنقش عاشقی بدون استفاده روبازی کنن خسته میشن وچهره واقعیشونشون میدن که اکثرا کات میکنن
میدونی یک سال ابراز علاقه کرد منم باورش کردم. بعد یه شب یدفعه گفت تموم کنیم. من واقعا حالم بد شد . نمیدونستم چی بگم چیکار کنم. اگه منو دوست نداشت پس چطوری اونقدر ابراز علاقه؟ موقع کات کردن تلفنی حرف زدیمومن گریه میکردم اون با بیخیالی قلیون میکشید
اره عزیزم ،هرکدومشون یه روش دارن برای فریب وسوءاستفاده ،،پسریکه واقعایه دخترروبخوادفقط رسمی اقدام میکنه یاحدالقل تاسه ماه برای شناخت سطحی جدی حرف میزنه واقدام میکنه چون میترسه خواستگاربهتری پیدابشه ودخترموردعلاقه شوازدست بده ،غیراین میخوای برات ثابت بشه راست میگه یانه ،ازش بخواه بیادباخانواده اش خواستگاری ،صدهابهانه جورمیکنه ویااصلااجازه نده انگشتتم لمس کنه وبفهمه دخترسفت وسختی هستی که نمیتونه ازت استفاده جسمی وحتی مالی کنه زودترولت میکنه ومیره،ولی عاشق واقعی برعکسه ،خوشحالم میشه که نجابت داری وب انتخابش مطمئن ترمیشه
