من آباد بودم؛این تو بودی که آتش بر خاکم افکندی.و اکنون،پس از سالها از پایان جنگ،آنگاه که پا در سرزمینم میگذاری،مینهایی که روزی خود کاشتی،خودت را به نیستی میکشانند.نه تو از دود جان بهدر میبری،نه من از زخم، رهایی مییابم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببخشید خواستم یه درد دلی کنم اخه هیچ جا و هیچ آغوشی محبت واقعی پاک اونی که وقتی بچه بودم نسیم بهاری بهم میخورد و برا چند ثانیه دچار یه حس خوب میشدم پیدا نمیکنم
من آباد بودم؛این تو بودی که آتش بر خاکم افکندی.و اکنون،پس از سالها از پایان جنگ،آنگاه که پا در سرزمینم میگذاری،مینهایی که روزی خود کاشتی،خودت را به نیستی میکشانند.نه تو از دود جان بهدر میبری،نه من از زخم، رهایی مییابم.
منم کسی بغل نکرده ها کلن ولی به ادما نزدیک میشی میبینی اون کمالی که تشنشی اونم نداره تشنه ام یجور تشنگی که ادما نمیتونن برطرفش کنن بغل خدایی مهربانانه میخوام
منم کسی بغل نکرده ها کلن ولی به ادما نزدیک میشی میبینی اون کمالی که تشنشی اونم نداره تشنه ام ی ...
اره از یجایی به بعد دیگ ادما کافی نیستن واسه ارامش
من آباد بودم؛این تو بودی که آتش بر خاکم افکندی.و اکنون،پس از سالها از پایان جنگ،آنگاه که پا در سرزمینم میگذاری،مینهایی که روزی خود کاشتی،خودت را به نیستی میکشانند.نه تو از دود جان بهدر میبری،نه من از زخم، رهایی مییابم.