شوهرم جلوی دیگران بهم بی احترامی کرد جلوی مغازه کتونی فروشی هی گفت چرا اینطوری هستی قشنگ نگاه نمیکنی هی میگفت انتخاب کن دیگه خیلی بهم فشار میاره
منم ناراحت شدم رفتم سمت ماشین یهو از پشت لباسمو گرفت کشید همه نگام میکردن 😢اب شدم از خجالت
میدونم خب مردا حوصله خرید ندارن ولی انتظار بی احترامی نداشتم سر خرید خودش خیلی وسواس بخرج دادم خیلی کنارش بودم ولی اون نبود
گفتم منو برگردون خونه تنها میرم خرید
باز خودم تنهایی رفتم از حرصم چهارتا اشغال خریدم اومدم پرت کردم یه گوشه رفتم خوابیدم