با مادر شوهر یه جا بودم صبح زود خواست بره شهر دیگه ای کار داشت روم نشد برم اشپزخونه براش صبونه اماده کنم .روی بخاری اتاق تخم مرغ و خرما پختم
امروز ۴۰۴/۶/۸ .و من در خسته ترین حالت ممکن ارزوهام و خواسته هام پر کشیدن و دست نیافتنی شدن به چشمم مرگ ارزوهامو دارم میبینم .امیدوارم مشکلاتم تموم بشه و متن امضام تغییر کنه ❤️
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...