یه پیرمرد اومده بود خاستگاریم😐😐😐😐😐😐😐
و چون خیلی پولدار بود. من قبول کردم زنش بشم
و جالب اینجا بود کسی که دوسش دارم هم تو جلسه خاستگاری بود رفته بود میوه بخره
آهان راستی پیرمرده میگفت چقدر لبات قشنگه
مامانم و بابامم میگفتن این خیلی پولداره زنش بشو
پیر هم هست. زود میمیره
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
تعبیرش چیه بچه ها😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐🖤