بچه ها تروخدا بگید بااین ادم چجوری رفتار کنم تا هر بحثی دعوایی پیش میاد اسم اونو میاره بابا اون داره کارشو درست میکنه ک بیاد ولی خانوادم خیلی زخم زبون میزنن اصلا تو این دوسه سال این دوست من شده خار چشم خواهرم بخدا هیچ بدی ام بهش نکرده فقط نمیزاره باهاشون برم بیرون چون میدونه میرن کوه اینا مختلط میرن. خلاصه هرچی میشه میگه طرف اگه اومد تورو بگیره فلان بعد میگه تو زن اون شی اول بدبختیته اون هیچی نداره آخه یکی نیست بگه تو چیزی نمیدونی چرا حرف بیخود میزنی بعد اینارو ب خورد مامانمم میده .. خسته شدم ازدستش خودشم مجرده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
والا منم اگه کسی نذاره برم تو جمعای مختلط هرگز زنش نمیشم مگه من از خودم اختیار ندارم که میترسه مخمو بزنن
اصن چرا طرف نباید انقد به من اعتماد نداشته باشه با خواهرم برم کوه
اصن این مقوله اجازه ندادن رو نمیفهمم
تو اکثر تاپیکام سعی میکنم اگه چیزی بلدم یادتون بدم یا چیزای خوب رو باهم فرهنگ سازی کنیم باید دست به دست هم بدیم و همدیگرو آگاه کنیم.ما زنیم. از ما قوی تر فقط خداست. راستی اگر قابل دونستید اینستا فالوم کنید shaghayegh_pourahmadi@
ببین من نمی دونم خواهرت رو چه اساسی میگه حسادت یا واقعیت.ولی تو از دید اون هم دوستت رو ببین
ااصلا کلا با این بنده خدا مشکل داره آخه مگه ارث باباتو خورده ی طوطی برام خریده منم هی ولش میکنم تو خونه اونم میترسه بعد گفت ایشالا بمیره منم سر حرفش حرصم گرفت گفتم تو حسودی بعد این بحثها پیش اومد