الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یه روز ما سر زمین بودیم با شوهرم داشتم کار میکردیم خواهر شوهرم با شوهرش آمدن کمکمون ما با مادر شوهرم توی یه خونه زندگی میکردیم ظهر مادر شوهرم سوپ و کباب واسه ناهار گذاشته بود برادر شوهرم وجاریم ظهر خونه ما بودن من حامله بودم
سفره پهن کردیم جاتون خالی ما سوپ وکباب خوردیم فقط شوهرم وبرادرش کباب خوردن ما گاو داشتیم ناهار که تموم شد شوهرم گفت بیا بریم تو طویله یه جا واسه گوساله درست کنیم منم رفتم طویله از خونه یه 100متری فاصله داشت من خیلی خوابم گرفته بود عجیب
یه دفعه همسایون هراسون آمد تو طویله گفت نمیدونم تو خونتون چه اتفاقی افتاده همه حالشون بده شوهرم دوید رفت منم رفتم تو کوچه ساعت2بعد از ظهر بود یه دفعه احساس میکردم آسمون میخواد بیفته رو سرم مغزم داشت منفجر میشد فکر می کردم داره قیامت میشه یک جیغی کشیدم که داشت گلوم پاره میشد دیدم همه دورم جمع شدن
همه میگفتم چی شده با شوهرت دعوات شده من. فقط احساس مردن داشتم منو. بردن خونه دیدم همه حالشون بده دارن بالا میارن قلبم داشت از قفسه سینم بیرون میومد مادر شوهرم بیهوش شده بود خواهر شوهرم دادمیزد به من میگفت بالا بیار
خلاصه رفتیم بیمارستان هی حرف میزدیم دکتر پرستارا میگفتن چرا اینا ساکت نمیشن توهم زدن سرم وصل کردن بهمون آرام بخش زدن بهمون دیگه ساکت شدیم داشتم فکر میکردم چی بوده تو غذا پلیس آمده بود میگفت اگه دشمن دارین بگید ما هم میگفتیم هیچکس بعدش یادم آمد دوست شوهرم سیگاری خریده بوده واسه خودش ببره تهران گذاشته خونه ما مادر شوهرم به جای سبزی ریخته تو سوپ