پدرشوهرم که فوت کرد همه مراسم خونه من بود... بخدا دو هفته تموم اینجا ریختن و پاشیدن آخرشم همه رفتن من موندم دو طبقه ساختمون... گفتم عب نداره پدرشوهر در حقم خیلی خبی کرده... این خونه کردم دست گل... چهلم رسید دوباره هر چی تمیز کردم رفت به باد... بخدا گفتم نزدیک عید همه وسایلمو تمیز کردم شستم خونه تکونی دیگه دیروز تموم شد. بخدا موقعی که کارام تموم شد دیدم تمام دستام زخم شده بسکه وایکتس زدم همش داغ بودن
خودشون دیدن من خونه کردم دست گل
بعد ما سنگ مزار چهلم بخاطر سردی هوا نزاشتم تا امروز... بعد مهمون دعوت کردن حدود ی 60 یا 70 نفر
بعد خاهرشوهرم دیدم امده میگه وا پس وسایلا رو چرا جمع نکردی الان آدما میان جاشون نیس
بخدا اینو که گف برق گرفتم
گفتم پس میگفتید من این همه تمیز نمیکردم تا بعد این مراسم
بخدا دیگ توان تکون خوردن ندارم کارام دیروز همه تمام شد
چرا خونه خودشون مراسم‌نمیگیزن؟
من بودم اجازه نمیدادم والا رو وسایلام حساسم بچهامن😁
خونه خودشون چرا نمیزارن
یا اصلا بگو کرونا گرفتی
عزیزم رک راست بهشون بگو مگ شما جون چی دارین اینهمه اذیت بشین
ناراحت میشن ب درک ک ناراحت میشن اونا عین خیالشون هست شما انقد اذیت میشین و کمکتون نمیکنن
خیلی رک بگو اینجا نمیشه مراسم گرفت
يهتر بود از اول اجازه نميدادين
ى بعدهم تا تمام شدن اين داستانها خونه تميز نمكيردين
و براي تميزي نظاقت جي مياوردين تا متوحه بشن
كارتون زحمت داره و سختي
منن مراسم مادر شوهرم خونه ما بود خودم ودخترم واقعا اذیت شدیم به قول شما دوطبقه ساختمان را تمیز می کردیم دوباره یه مراسم دیگه ولی عیب نداره مادر شوهرم خیلی خوب بود
شما هم همینطور عیب نداره تموم میشه غصه نخور انشاءالله خدا بهت سلامتی بده وطول عمر
