من دوساله ازدواج کردم شوهرم یه دختر داره دست زن سابقشه فقط خرجیشو میده خودمونم تازه بچه دارشدیم خدا بهمون پسر داده قراره عید بریم شهرستان چون خانوادم شهرستانن حالا شوهرم میخواد دخترشو ده روز با ما بیاره شهرستان نمیدونم چرا دست و پام میلرزه اصلا دلم نمیخواد برم از لحاظ روحی بهم کمک کنین نمیدونم این چه حسیه اخه دلشوره دارم همش اون میخواد بیاد ۹ سالش هم هست
البته قبلا یه بار برده بودیم قبل از اینکه بچه دارشیم شوهرم همش نگران این بود مادره دلش برای بچه تنگ نشه دلش میخواست تند تند زنگ بزنه اینا باهم حرف بزنن من این وسط دستام میلرزید حس میکردم اون شوهر من نیس مال من نیس خیلی حس بدی بودوقتی هم میگفتم فلان تایم گوشی کوچیکتوبرندار بریم بیرون زنه زنگ نزنه حالم بد میشه باز میدیدم یواشکی برداشته گوشیشو چک میکنه بعد که شاکی میشدم میگقت چیه مگه جرم کردم میدونم الان میگین من شرایطشو میدونستم در مورد همه چی هم حرف زدیم اما وقتی اومدیم زندگی مشترک شروع کردیم تو شرایطش که قرار گرفتیم دوتا مون بعضی اوقات به مشکل برخوردیم به نظرتون باید چیکار کنم با اومدنش کنار بیام یا یه بهونه که نبریمش