خود به خود
مثلا میرفتن خونه مامانِ بابام(مادرشوهرش)بابام زیاد به مامانم توجه نمیکرد یا مامانم حرف میزد باهاش بی توجهی میکرد یا با اخم جواب مختصر میداد
مامانم اصلا کپ میکرد میگفت ما ک خونه بودیم این خوب بود چش شده
مثلا نمیدونم میخواست بگه من خیلی مرد با ابهتیم یا چی؟؟؟پیش مامانش بگه من ب زنم رو نمیدم...
بعدا ک بچه اوردن اونم درست شد...اوایل مامانم خیلی حرص خورد از دست بابام...الان این چیزا رو پیش مامانم بگم اعصابش خورد میشه