2777
2789
عنوان

باخواهر شوهرتنبل چه کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 523 بازدید | 59 پست
برو بریز بپاش بخور بعدم بگو اوه اوه من عادت دارم ظهرا بخوابم

دقیقا میاد خونم سرتایم میخوابه فکرشو بکن خودش شوهرش دخترش من وبچه هام نفسامون حبس میکنیم بخوابن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ادمای منفی  زندگیتون  رو حذف  با ازشون دوری کنین .



دوری  کردن  حتما  نباید  فیزیکی  باشه  


میتونین   حرفش و بشنوین  ولی کارخودتون رو بکنین .

متوجه  میشه .


یا اینکه رک  باهاش  حرف  بزنین . 

باشه  رو بگین کار خودتون و بکنین 

اصولا به هیچ کسی اجازه نمیدم خونم کار کنه خودمم میرم جایی علاقه ندارم کار کنم ولی کمک میدم توی جمع ...

عزیزم وقتی بیاد شبم بمونه شام صبحانه نهار دوباره شام حاضری کنی بابچه کوچیک هی بشور ودرست کنم واقعا سخته یکم ظرفم بشورن قانع میشم ولی اصلاازجاشون تکون نمیخورن میبری جلوشون میخورن باید جمع کنی 

چیکارکنمم گلم

شما هم کاری نکن عزیزم، بالاخره اگر ایشون تغییر پذیر بود و متوجه بود، کار شمارو جبران می‌کرد خونه شما کار می‌کرد، حالا که اون متوجه نیست شماهم مثل خودش رفتار کن گلم

چیزی که عوض داره گله نداره، نذار ازت سو استفاده کنه

هیچ‌اتفاقی‌اتفاقی‌اتفاق‌نمی‌افتد:)

من قبلا خونه جاریم میرفتم خیلی کمک میکردم تو همه چی عین خونه خودم ولی اون میومد عین یه تیکه سنگ یه جا مینشست بعد بچه ش آب هم میخواست من باید براش میوردم ولی خونه اونا میرفتم اصلا بچه منو آدم حساب نمیکرد خیلی وقتا مهمونی بزرگ داشتم میومد به اسم کمک یکی میخواست دو تا بچه شو قبل مهمونی سیر کنه هر چی بچه هاش میخواست میگفت زن عموش آب بده زن عموش نون بده زن عموش غذا بده فک کن من بدو بدو کار میکردم که غذا و دسر و همه چی تا اومدن مهمونی آماده باشه این خانم هم دستور میداد دیگ یبار قبل مهمونا به بچه ش غذا دادم بعد بچه ش ریخت منم کلی کار سرم ریخته بود اینم تو گوشیش بود گفتم فلانی بیا اینو جمع کن جمع کرد هم خودشو یکم هم غذارو منم الان تو هر شرایطی برم خونش کمک ش نمیکنم شدم عین خودش 

تاریخ ۱.۱۰.۹۹ به تایپیک پامداد خمار اومدم وزن اولیه ۷۰ کیلو هدف اولیه ۶۵ وزن هدف ثانویه ۵۵ میخوام ۵۵کیلو بشم میخوام و میتونم💪
چرا تو باید بخوای خواهرشوهر تنبل رو کاریش کنی!؟ اگه اذیت میشی توام کمک نکن تمام

میرم خونش جو خونش جوریه آدم خجالت میکشه پانشه همه میرن کنارظرفا وسط میمونه فکرشوبکن یجوریه

دقیقا میاد خونم سرتایم میخوابه فکرشو بکن خودش شوهرش دخترش من وبچه هام نفسامون حبس میکنیم بخوابن


میشناسم اینجور آدمارو ک بهت گفتم چیکارکنی

عصرشم از خواب پاشو چای بخواه برو کابینتاشو باز کن بگو نبات کو نبات شامم زیاد بخور کم کار کن بچتم اگه ریخت چیزی بخند بگو مامان فدات بشه 🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز