خانما خواهر شوهرم خیلی تنبله میاد خونم دست به سیاه وسفید نمیزنه یعنی هیچیا ولی من میرم خونش کارمیکنم میگم زشته بخورم ظرف نشورم یاکمک ندم ازیه طرف هم وقتی میاد خونت همه چی باید طبق نظرش باشه حتی به زور شده نهارمیاد شامم دستور میده به زور فلان چیزو درست کن خونش بری یه وعده به زور میده البته که من سال به سال خونش نمیبینم چون هروقت بهش بگیم میخواییم بیاییم یه بهانه ای جور میکنه به نظرتون من چیکارکنم چندروزه فقط دلم میخواد برم خوش وتلافی کنم بخورم دست به هیچی نزنم ازیه وعده بیشتر بمونم ببینم چه حسی داره به نظرتون کارک درسته