رفتم سکه دومو گرفتم توخیابون باهاش قرار گذاشتم

ممنونم

خیلی خوبی کردم

از تجرد خسته به این آدم پناخ آوردم

چقدر برو بیا به تهران

جقدر هنراهی برای بچه دارشدن

اون موقع مثل پروانه

نامتعادل بودن هاش ۶ماه رفتن به تهران وزندکی دراونجا

وگفت می مونیم ولی نموندیم

بخاطر مشکلات برادرش خیلی مفصله زیاده وخلاصه ش میگم بخاطر برادرش و خونوادش پاشد اومد

زندگی دومشم خراب کرد

ومنم وابسته ودلبسته 

وداغونم الان

خوب منو دور زد واخرم بهونه که نمیخوام باهات زندگی کنم

من دردم پول نیست

گفتم بهت این پسکه فقط شاید دلت خنک بشه

اگر نمیگرفتم که زندگی خراب کرده بود وسکه ه م نمیداد

که خوشبحال مردی بود که زندکی دومشم خراب کرده دیگه

سکه برام شوهرمیشه

چقدر التماس کردم زندگی کنخ

من ازاینکه می ببنمش ونمی تونم باهاش حرف بزتم چون شوهرم نیست 

متوجه ای

از این آتیش میگیرم

خب دهدسال زندکی کرد

اگر اون زن مشکل داشت دهدسال نمی موند

اما چون خودش اسپرمش ضعیف بود

و واریکوسل عمل کرده بود

و منم جلسه اول چون هم تجرد اون موقع وکارای اون موقعم خسته بودم واینم گفت ازبچه

دلم سوخت وباهاش ازدواج

وازاول زندگی دنبال درمان بودم

چون عکس بچه برادرش نشون داد حرفی از بچه زد

ومن توسه سال زندگی همبشه دلم میسوخت انگار من مسول باباشدن یا نشدنشم

خلاصه به پوچی رسیده بود

وزندگی دومشم خراب کرد

و پدرمادرش نزاشتن این زندگی داشته باشه

که بعد بازنشستگی خرج برادرها بچه اونا به جای بچه نداشته خودش کنه

الان ۴۸ سالشه

من ۳۶

ومن پر از نگرانی و افسردگی

مهرطلب نیستم

وابسته ولبسته ش بودم

خودم دست کم گرفتم زن این آدم شدم

که تعادل نداشت وچقدر ادعای زن دوستی میکرد وچقدر دورم بود مثل پروانه

ولی اون موقعی که دنبال آی وی اف اینا بودیم

وجون خوسحال که بچه دارمیشه 

وپدرمادرش بچه اینو می ببینن

همش میدید چه لطف ها کردم

از اول زندگی دنبال درمان

شاید بگی خودت انتخابس کردی

اره من  انتخابش کردم

اما فکر نمیکرد ازمنم بگذره ومثل زندکی اولش این زندگیشم خراب کنه

فکر نمی کردم میره پی لیاقتش

کدوم زن وبچه 

بجه س نمیشد

تحرک کند اسپرم داشت

واریکوسل عمل کرده بود

ای خدا

چطور میگی حق وزن بچه ش

مشاوره زیاد رفتم

تواین یکسال

دکتر متخصص هم رفتم