براتون پیش اومده ؟
تو زندگیتون با همسرتون خوبین و مشکل جدی اصلا ندارین
یه شرایطی هست مثل تعمیرات خونه جدید و قراره هرچه زودتر برین اونجا ..چون مدت اجاره تون تمام شده ...از طرفی هردو شاغل هستین ..شوهرتون کل روز و حتی شب در حال هماهنگی با استادکارا مثل لوله کش و ...بعد اونام همش بدقولی دارن و هزینه ها بسیار بالاست
حالا این وسط هم شوهرتون هر انتخابی و ..حتما باید شما رو همراهش ببره و نظر شما و حرف آخر شما خیلی براش مهمه
بعد هم توی خونه اجاره ای این اواخر کمر شوهرتون درد گرفته اصلا نمیتونه رو تخت بخوابه
شما هم شبا از بس خسته هستین رو تخت میخوابین و بچه هم پیش شما رو تخت میخوابه
خلاصه همه اینارو گفتم و کلی درگیری ذهنی دیگه
که هیچوقت توی زندگی نداشتین
باز شرمنده اینو میگم قبلا محال بود هفته ای دوبار .... اما الان اصلا شوهر هیچ رغبتی نشون نده و همش خسته است
اینم بگم خودش میره تو خونه جدید و خیلی از کارها رو هم انجام میده کمرش داغونه