خانوما ما عقد کردیم
بعد نامزدم دوتا گوسفند گرفته بود آورد گذاشت خونه بابا بزرگم تو روستا گفت اینا مال توعن هروقت خاستی بفروش با پولش هرکاری میکنی بکن
پولشم الان مبشه ۳ملیون
بعد اون روزی میگه ن پولای خودتم بزار روش منم ۱ تومن بدم النگو بگیر
من خودم الان ۱ و خوردی پول دارم
اون روزی ام ۲ تومن زد حسابم گف نگهدار دوباره بده خودم بانک از کارتم بر میداره
حالا اینا ب کنار
بعد گف گوسفندارو فروختی پولش میدی بخودم
یکم پیش زنگ زده میگه گوسفندارو ن میفروشم ن نگهمیدارم میخام ببرم بزارم یخچالمون (خونه ی خودشون)
منم کلی بهم بر خورد گفتم باشه بیا ببر هرکاری میکنی یکن