نه دیگه از ناراحتی گذشته
از بچگی محبت نمیکرد بهم بیشتر کتکم میزد
منو تو ۱۴سالگی نشون یکی کرد به خواست خودش
بعد چند ماه دلشو زد همچیرو بهم زد
درس مدرسه رو تعطیل کرد
بعد ۵ ماه یکی شماره مینداخت تو حیاطمون .
چند دفعه هم بود وقتی بیرون بودیم تا هر جا میرفتیم با موتور دنبالمون میومد من با مامانم بود همیشه
بعد مامانم متوجه شده بود که اون طرف برای من شماره میندازه
شماره رو اورد داد به من گوشیشم داد به زور گفت بهش زنگ بزن من گفتم نه گفت خوب پیام بده منم شیطونیم گل کرد پیام دادم خلاصه همین پیام بازی شروع شد مادرمم از همه چی خبر داشت یک ماه نیم گذشت گفت میام خواستگاریت منم گفتم نه قسط ازدواج ندارم ناراحت شد بعد یک هفته گفت حاضر باش تا نیم ساعت دیگه مامانمشون خونتونن من فکر کردم شوخیه دیدم در ایفون خورد بله یک اقا خانم بود خلاصه اومدن خواستگاری ما عاشق قماشته هم شدیم ازدواج کردیم ۳ ماه از عقدم گذشت مادرم از شوهرم متنفرشد
گفت طلاق بگیر فلان این حرفا من که با ترس لرز نه گفتم
منو از خونه بیرونم کرد من چاره ای نداشتم جز اینکه به شوهرم زنگ بزنم بابامم طرف مامانم بود انگار نه انگار دختری داره
شوهرم امد دنبالم منو برد یک دوری داد برد خونشون بابام ساعت ۱ شب زنگ زد به گوشی شوهرم فحش این حرفا گفت دیگه نگین نیاد اینجا...
روزا داشت میگذشت من داغون تر میشدم بعد یک ماه به زور خودم رفتم خونه هیچکس محل نمیداد بهم نه میگفتن بیا غذا بخور نه میگفتن خرت به چند
گذشت من تو سختی بودم ۱ سال بود عقد بودیم مادر هیچ جهیزیه ای برام نخریده بود خانواده شوهرم امدن صحبت عروسی
باهاشون بد برخورد کردنو خلاصه روزایه عروسی نزدیک تر شد من هیچ جهیزیه ای نداشتم دو هفته مونده بود به عروسی رفت یکم خرت پرت خرید که خدا شاهده ظرفا کج بود نفهمیدم از کجا خرید جهیزیه منو بردن خونم لوازمایی که شوهرم خریده انچنانی لوازمایه من الکی
مردمو زنده شدم روز عروسی فرا رسید نگو مامانم به تمام فامیل سپرده کادو ندندور شوهرم شلوغ همه باهاش میرقصن منم تنها حتی موقع رقص عروس داماد با مادراشون من میرفتم جلو مامانم مامانم میرفت اونور ...
خلاصه ما امدیم خونه خودمونو دلم خون که این همه هزینه عروسی چرا به من خوش نگذشت ...
پیام از طرف بابام رسید تا طلاق نگرفتی این طرفا نیا خونشون عوض کردن
من بودم با کلی درد تو دلم گذشت گذشت تا الان که ۳ سال ۶ ماهه من در حسرت پدر و مادر و خواهر و برادر ماندنم
خیلی سخته دعاکن هر چه زودتر باردار بشم