خانمی خواب دیده بودند که با یکی از آشنایانشان که هیچ علاقهای به او ندارند، در یک نمایشگاه هستند و برای او یک چتر خریدهاند و او هم برای این خانم کلی خوراکی خرید کرده است.
چند شب قبلش هم خواب دیدهاند که همین شخص، یک گوشواره به گوش چپ او انداخته است.
این شخص، فردی مسئولیتپذیر و دلسوز است ولی این خانم ترجیح میدهند صد سال مجرد باشند ولی با او ازدواج نکنند. همچنین اصلاً به این آقا فکر نمیکنند. پس چرا خوابش را میبینند؟
این خانم جدیدا در رابطهای دوستانه با شخصی دیگر هستند که به او علاقه دارند و میخواهند با او ازدواج کنند. این فرد و آن شخصی که در خواب میبینند، دارای ویژگیهای مشترکی هستند. هر دویشان مسئولیتپذیر و دلسوز میباشند. به خاطر همین شباهت رفتاری، آن آشنا را در خوابشان میبینند.
حال سؤال پیش میآید که چرا تصویر همین دوستشان را در رویا نمیبینند؟
پاسخ این است که چون این دوستی جدید است، تصویر آن فرد هنوز به شکل کامل در ذهن خانم شکل نبسته که بخواهد در رویا در دسترس باشد زیرا مغزی که در حال خواب دیدن است، از تصاویری استفاده میکند که به خوبی در ذهن حک شده باشد.
الآن بیشتر توضیح میدهم.
تا به حال برایتان پیش آمده است که شخص جدیدی را ببینید مثلاً یک معلم یا بازیگر یا هر کس دیگر و بعد با خود بگویید که این شخص چقدر شبیه فلانی است؟
اگر این اتفاق پیش آمده باشد، چند ساعت بعد یا چند روز بعد که میخواهید تصویر این شخص جدید را به یاد آورید، نمیتوانید دقیقاً چهرهی او را تصور کنید. درست است؟
چنین مواقعی، بیشتر یاد آن کسی میافتیم که شبیهش بود. مثلا فامیل یا هر کس دیگری که مدت زیادی او را میشناختیم.
این به خاطر خصوصیت مغز است که از چیزهایی استفاده میکند که بیشتر در دسترس باشد.
در رویا هم مغز این خانم با تصویر آن شخص آشنا بیشتر مأنوس بوده و به خاطر همین او را در خواب میدیدهاند.
پس میبینیم همانطور که ممکن است افکاری در بیداری به ذهنمان خطور کند، همان افکار میتوانند به شکل تصویری در رویا ظاهر شوند.
مثلاً این خانم در ذهنشان بوده که “ای کاش با دوستم که فردی مسئولیتپذیر و دلسوز است ازدواج کنم و با هم به نمایشگاه برویم و برای یکدیگر هدیه بخریم یا ای کاش برایم گوشواره بخرد”، همین افکار را به شکل تصویری در رویا مشاهده کردهاند. اما به جای دوست شان، آن آشنا را دیده اند چون تصویر او بیشتر در ذهن شان حک شده است.