چندوقت بودبهش میگفتم واسم موبربخر میگفت من نمیرم خودت برو حالا دیروز رفتم کلی بارخریدم چهارکیلو بار را باخودم آوردم شب ازدرد دست وکتف خوابم نمیبرد امروز ازجام نمیتونستم پاشم به اصلا جون بدنم نبود ازسرکار امدنگفت چی شده بچه بهش گفت من آب میخوام پاشد باعصبانیت بهش آب داد وکلا هرکار میخواست بکنه باعصبانیت میکرد که چراازسرکار امده باید کار کنه بعدم گرفت خوابید مامانش زنگ زد بیاکمکم دوید رفت
میگفتی بدو بدو الان کارارو میکنه تموم میشه تو نمیکنی بد میشه ها بدو
مردا همشون همینن خودتو ناراحت نکن عزیزم
من هنوز دردای دیروز توتنمه
همسر شب تکونش هم بدی بیدار نمیشه
ولی خانوادش ساعت یک و دو و نیم نصفه شب زنگ زدن برای چیزای پیش پا افتاده
چنان چشماش باز میشه پا میشه میره
مثلا میگن پنکه تون بیار
ریش تراش بیار
شارژر و .....
اینجور مردایی ک فکر میکنن فقط کار خودشون کاره و میان خودشون رو میزنن ب ننه من غریبم بازی وقتی میگی یه لیوان آب بده رو باید همه خریدارو انداخت گردن خودش
بابای منم همینه ..همه ی مشکلات خونه و بیرون و بچه ها و خریدا و تعمیر و‌‌همههههه چی با مامانمه خودش فقط میره سرکار ...وقتی از سرکار میاد مدام غر میزنه ک چرا میره سرکار .توقع داره اونم مامانم بره ایشون لم بده جلو تلویزیون
اشتباه مامانم بود و لباسشویی خراب میشد نمیگف ب بابام ک برو درستش کن، خودش میپرید تعمیر کار میرود
حالا هر کار کنه با ۷۰ سال سن متوجه نمیشه بیل زدن باغچه کار زن نیس کار مرده،حااا ک مامانم بیل میزنه تو دیگه تو خونه یه لیوان آب بده دستش وقتی مریضه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز