2777
2789
واقعا خوش به حالت

انشاءالله شما هم حاجتتون رو بگیرین، من ماه پیش مشهد بودم دختر خواهرم زنگ زد گفت خاله برا من دعا کن چند ساله بچه میخواست بچه دار نمیشد من از آقا خواستم گفتم امام رضا حاجتشو روا کن باورتون میشه اومدم شهرمون دختر خواهرم گفت خاله من حامله ام

انشاءالله شما هم حاجتتون رو بگیرین، من ماه پیش مشهد بودم دختر خواهرم زنگ زد گفت خاله برا من دعا کن چ ...


خدایا😭یعنی میشه امام رضا واسطه شه خدا مامان منو شفا بده😭😭😭

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوش به سعادتت😔

😭😭😭 قوربونش برم خوب موقعی به دادم رسید

ما منتظر منتقم فاطمه هستیم. یا صاحب زمان دلتنگیم بیا و نجات مون بده. اللهم عجل لولیک الفرج                  تروخدا برای تعجیل در فرج دعا کنید امضامم خوندین برای تعجیل فرج صلوات بفرستین 

دیروز مادرم رفته بود خونه ی دوستش ، خیلی وقت بود بهش سر نزده بود ، تقریبا از روزی که کرونا شروع شده بود

مامانم رفته بود هم از دوستش عیادت کنه چون دیسک کمر داشت و هم تسلیت بگه فوت شوهرش رو

وقتی مامانم برگشت و شروع کرد تعریف کردن ، یهو از پسر همین دوستش برام گفت

همین پسر قبلا به من معرفی شده بود برای ازدواج ، البته مادرم از طرف من جواب رد داده بود ، دلیلش هم این بود کار پسرشون جوری بود که ۲ ماه جنوب بود ، ۲ ماه تهران و یه سری مسائل دیگه

بماند ...

مامانم وقتی برگشت یه چیزی برام تعریف کرد که هم برام عجیب بود ، هم یه جوری شدم ، یه چیز شبیه آرامش کل قلبمو پر کرد ، یه حس اعتماد ، یه جوری که انگار واقعا اینا بنده های خوب خدا هستن  

خیلی سعی کردم جلوی اشکمو بگیرم ، انگاری که واقعا میشه به معجزه اعتقاد داشت ، انگار واقعا همچین چیزی وجود داره

خدایا شکرت بخاطر همه ی چیزهایی که داریم و برامون عادی شده 🤲🙏بزرگترین خواسته ی تو ، کوچکترین اجابت از طرف خداست ⁦♥️⁩
انشاءالله بحث امام رضا مادرت خوب میشه آقا خیلی کریمه

خیلیییی😭😭😭😭

ما منتظر منتقم فاطمه هستیم. یا صاحب زمان دلتنگیم بیا و نجات مون بده. اللهم عجل لولیک الفرج                  تروخدا برای تعجیل در فرج دعا کنید امضامم خوندین برای تعجیل فرج صلوات بفرستین 
خدایا😭یعنی میشه امام رضا واسطه شه خدا مامان منو شفا بده😭😭😭

الهی آمین

خدایا شکرت بخاطر همه ی چیزهایی که داریم و برامون عادی شده 🤲🙏بزرگترین خواسته ی تو ، کوچکترین اجابت از طرف خداست ⁦♥️⁩

جریان به این صورت بود ، این پسر تو جنوب یهو کمرش میگیره ، زنگ میزنن برادرش میره جنوب و میارتش ، از کمرش عکس میندازن ، چند جا دکتر میبرن ، تمام دکترا یه حرفی میزنن ، این آقا دیگه نمیتونه راه بره و یه جورایی فلج شده

مادرش میگه آوردیم خونه ، یه تخت گذاشتیم ، خودم میبردمش حموم ، دستشویی ، خودم میشستمش ( با اینکه وزنشم سنگین بود ) با برادرش تا دستشویی و حموم میبردیم و باقی کاراشو میکردم

۲ سال رو تخت خوابیده بود و هر از گاهی میبردیمش دکتر و دکتر هم حرفهای گذشته رو تکرار میکرد ، پسرتون دیگه نمیتونه راه بره

خدایا شکرت بخاطر همه ی چیزهایی که داریم و برامون عادی شده 🤲🙏بزرگترین خواسته ی تو ، کوچکترین اجابت از طرف خداست ⁦♥️⁩

دوست  مامانم تعریف کرده بود  ، یه روز خواب دیدم ، بچگی های پسرمه تو حیاط داره میدوعه و بازی میکنه ، منم جوونم ، داریم آماده میشیم بریم مشهد ، یهوو من پریود شدم ، تو خواب میگم حالا چجور برم مشهد ، یهو گریه ام میگیره ، میگم امام رضا من که نمیتونم بیام خودت شفای پسرمو از خدا بگیر ، همینجور گریه میکردم از خواب پریدم

دیدم پسرم هم رو تخت خوابیده ، به هیچکسی خوابمو تعریف نکردم

( ظاهرا بعد یکی دو روز ) میگه نشسته بودم داشتم پسرمو نگاه میکردم ، طبق معمول رو تخت بود ، یهو دیدم داره پاشو تکون میده ، منم ماتو مبهوم دارم نگاه میکنم ، یهو به زور یکی از پاهاشو از تخت گذاشت پایین ، رفتم پیشش که کمکش کنم ، گفت نه دست نزن ، بزار خودم بلند شم ، اون یکی پاشم از رو تخت گذاشت زمین ،

رفتم عصاشو آوردم دادم دستش یه ۱۰ قدم تا نزدیک دستشویی رفت ، اومد بخوره زمین از دیوار گرفت و کمکش کردم اوردم رو تخت

همون روز هم وقت دکتر داشتیم ، میگفت مایی که با سختی بلندش میکردیم تا دکتر میبردیم با کمک خودش بردیم دکتر ، تا دکتر پسرمو دید ، چند تا زد تو صورت خودش گفت من خواب میبینم ،آقای فلانی رو پات وایستادی ، مگه میشه

میگه دکتر یه چند دقیقه پسرمو گرفت بغلش گریه کرد ، گفت فقط یه معجزه میتونه تو رو سرپا کرده باشه


خلاصه الان پسرش بدون عصا رو پای خودش راه میره و خداروشکر سلامته و ازدواج هم کرده


این جریان برای من خیلی قشنگ بود ، خواستم با شما هم به اشتراک بذارم

خدایا شکرت بخاطر همه ی چیزهایی که داریم و برامون عادی شده 🤲🙏بزرگترین خواسته ی تو ، کوچکترین اجابت از طرف خداست ⁦♥️⁩
چقدر تاپیکات ارامش میده به ادم  

چه خوب که همچین حسی داشتی 🌺🌺🌺

خدایا شکرت بخاطر همه ی چیزهایی که داریم و برامون عادی شده 🤲🙏بزرگترین خواسته ی تو ، کوچکترین اجابت از طرف خداست ⁦♥️⁩
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  12 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش