بین من وهمسرم یک جریانی پیش اومده.که مقصر صد درصدی ایشونهاگر جریان بخام خلاصه بگم از این قراره که
حدود دو هفته پیش من برای یک کار اداری رفتم. اداره ای که نامزد قبلی همسرم اونجا کار میکنه.بعد خیلی اتفاقی این خانوم داخل ماشین دیدم با یک اقایی صحبت میکنه.نمیخاستم بگم از زبون دراومد به همسرم گفت فلانی با یک آقایی دیدم
خب
بچه ها میشه تاپیک اخرم عکس گذاشتم نظر بدین؟مهمه واسم
همسرم رفته ازیکی از دوستاش پرسیده درمورد اون خانوم.بعد اون گفته که اون روز اصلن اداره نبوده
اصلا اگر دیده بودی یا ندیده بودی
نباید کلمه ای راجع به ایشون حرف بزنی
خودت باعث میشی ناخودآگاه راجع بهش حرف بزنه یا فکر کنه
نمیگفتی کاش، فکرش مشغول شد، یادشم رفته بود تو یادش انداختی
برو اشتی کن بگو اون اصلا برام اهمیت نداره و بهش فکر نمیکنم که بخوام دروغ بگم راجع بهش و داستان سرایی کنم، بگو خیلی دلت میخواد راستشو متوجه بشی برو بالاخره جلو شرکت دوربین داره به یه بهونه بگو اون تایم دوربینو چک کنن، مثلا بگو گوشیمو همون ساعت زدن میخوام ببینم فیلم گرفته دوربینتون، بهش ثابت بشه
بعد مگه طرفو در حالت فجیحی دیدی که میگه پشت مردم حرف نزن، خب تو ماشین کسی بوده این کجاش ایراد داره؟!
اینم بدون هر چی بوده گذشته اگه اونو میخواست هر جور شده بود اونو میگرفت، پس اون یه ضعف هایی داشته برای شوهرت که به همسری قبولش نکرده
