2777
2789
عنوان

کیا واقعا جن دیدن یا از اطرافیانشون بیان تعریف کنن

| مشاهده متن کامل بحث + 22021 بازدید | 73 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من باردار بودم اولای بارداریم بود شوهرم نگهبان بود شب تنها بودم صبح پاشدم دیدم کف پام قشنگ حنا شده اول ترسیدم فک کردم مریضی چیزیه تو نی نی سایت تاپیک زدم که باردارم این چیه نگرانم همه گفتن خودت حنا کردی مردم رو سرکار میزاری فلان به جز چند نفر که باورم داشتن 

من تو بارداری قبلیم 

خیلی خیلی اذیت شدم 

هم میدیدم با چشمام هم چند بار برون فکنی خود ب خود داشتم 

ب شدت حال روحیم خراب شد 

بچم هم سقط شد 

۴۰ روز تمام نتونستم بخوابم 

خیلی بد بود خوابم در طول روز همش ۱تا۲ ساعت بود

تو بیداری دستو پاتونو حنا کردن؟! 😶🚬

خواب و خونوادگی یعتی هممون بابام نبود شب کار بود صبح اومد 

گفت دیشب حنا بندون داشتین 

مامان رنگش پرید از ترس 

به بابام گفت نه ما نکردیم این کار رو رفتیم پیش یه دعا نویس گفت دیشب اجنه خونتون عروسی داشتن 

من باردار بودم اولای بارداریم بود شوهرم نگهبان بود شب تنها بودم صبح پاشدم دیدم کف پام قشنگ حنا شده ا ...

زن باردار اگه با جن بد باشه 

اذیتش میکنن 

من دختر خالم جن ها حتی کمکش میکنن 

زایمانش راحت باشه 

تو خونش رفت و آمد دارن باهاش آب بازی میکنن 

قشنگ میبینتشون 

میگه مثل آدمن ولی کوچولو فقط سم دارن 

و اصلا حرف نمیزنن

زن باردار اگه با جن بد باشه  اذیتش میکنن  من دختر خالم جن ها حتی کمکش میکنن  زایما ...

نه منو تو بارداری اذیت نکردن فقط کف پام حنا شده بود قشنگ انگار پامو گذاشتن تو حنا چون جاهایی که قوس داره رنگ نشده بود رو پای دیگمم چندتا نقطه حنا پاشیده شده بود

جن در لغت یعنی پوشیده ، یعنی قابله رویت نیست 

اونی هم‌که میگه میبینم تو کاره ارتباط با اجنه هست یا رفته پیشه کسی که با این موجودات در ارتباطه و‌خواسته با استفاده از اجنه کاری براش بکنن

درخواست دوستی قبول نمیکنم

اون یکی دخترخالم  دیگه نمیزاشتن بچش بمونه دائم سقط براش قفل گرفته بودن موند 

وماول نمی‌دونست تو خونش بود به شکل جاریهاش یا مادرشوهرش میدید میرفت چای بزاره میومد میدید نیس 

رفته بود به جاریهاش گفته بود میاین بعد چرا یهویی میرین چایی گذاشته بودم 

گفته بودن ما اصلا خونت نیومدیم 

از اونجا بود متوجه شده بود 

که میبینه 


خونه پدرشوهرم دربست و حیاط داره دوتا طبقه خونه دارن به صورت قدیمی از تو خونه پله میخوره میره بالا که یه خونه بالاس بالا اصلا زندگی نمیکنن چون خیلی داغون شده گچ دیواراش سقفش ریخته پایین رو درست کردن زندگی میکنن همیشه بالای خونشون صدای بدو بدو گرمبکس اینا میاد انقد صداش بلنده که ما پایین می ترسیم ولی عادت کردیم

ما هم خونمون مشکل داشت 

یعنی جن داشت 

که ما رو به شدت دوس داشتن 

یه بار تو خونمون تو روز روشن مهمونی گرفتن از ترس هممون 

تو حیاط نشستیم 

و پشت پنجره نگاه میکردیم 

به خدا اول نفهمیدیم چای خوردیم 

گذاشتیم تو دستشور اومدیم تو حیاط میوه بخوریم رفتیم دیدیم استکان ها رو شستن 

اینقدر ترسیدیم 

تو حیاط موندیم 

بعد سرو صدا میومد صدای استکان شیر آب جابه جایی بشقاب ها 

صدای حرف زدن من داشتم نگاه میکردم چون کوچیک بودم 

درک نمیکردم قضیه چیه ولی دیدم سیتی استکان و پر چایی بود داره رو هوا راه میره 

من عاشق چایی بودم 

اونم خیلی زیاد مامانم میگه گفتی آخ جون چای دوییدی بری تو خونه جلوتو گرفتم الان میگم چه دلی مامانم و خواهر برادر بزرگترم داشتن 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز