خونه پدرم خیییلی دوره هربار که برم باید ۲ یا۳ روز بمونم.خونه مادرشوهرمم ک طبقه پاین ماهستن البته عبورجدایم.من هروقت میرم شهر اون کلیدخونرو از شوهرم میگیره و میاد تو خونه.خیلی از کارش بدم میاد خییییلی.همیشه یخچالو خالی میکنه اون دفعه شوهرم برا نی نیم خرما و موز گرفته بود منم همون روز رفتم خونه بابام وقتی اومدم خونه دیدم همشو برده خونه خودشون.میاد سر یخچال هرچی بخواد میبره.الان کلللی خوراکی تو یخچال داریم منم باید برم خونه مامانم اعصابم خییییلی خورده