عزیزم
ببخش ناراحتت کردم
منم بچه بودم یه اردکو و یه جوجه داشتم اینقدرر به هم وابسته بودنن ک نگو
خیلیم بزرگ شدن
پسرعمه معیوبم دوتاشونو انداخت تو اب که شنا کنن جوجه هه شب همون روز از سرماخورد مرد
اردکم افسردگی گرف بخدااا قشنگ جیک جیک میکرد میدووید تو خونه دنبالش میگشت منم هم واسه جوجم گریه میکردم هم اون
بعد یه هفته اینقدرر ارووم شد که نگو یهو مرد
از اون زمان به بعد من هیچقوت اجازه خرید موجود زنده بهم داده نشدچون خییلیی حالم بد شد تا امسال ک دوباره هوس کردم
خلاصه که درکت میکنم