😔
بچه ها تا همین دو سه روز پیش احساس اوج خوشبختی رو داشتم .شاید باورتون نشه ولی واقعا شوهرم خوب بود عالی بود
همه کارهای خونه رو میکرد.به شدت بهم محبت میکرد .دورم می چرخید.پیش همه ازم تعریف میکرد.همه چی خوب خوب
😔😔😔
دو شب پیش بود یه بحث کوچیکی کردیم و هر دو عصبی شدیم . ما بعد هر بحثی نهایت یکی دو ساعت بعدش کاملا دوست میشیم و...این بار هم گفتم دیگه همونطوره
من تو سالن نشسته بودم اون تو اتاق بود اومد بیرون بره حموم نمیدونم چرا یهو گفتم بذا گوشیشو ببینم
رفتم تا بازش کردم دیدم یه شماره بود که ذخیره نشده بود به اسم خاصی ولی با عکس یه زن
باهاش چت کرده بود
نوشته بود این بی پدر و مادر نمیذاره منو
من با این روحیه میخوام برم سر کار
هنوز حموم نکردم
اونم نوشته بود خب چرا طلاقش نمیدی
شوهرمم گفته بود خب سریع مهریه میخواد و بچه رو هم تا ۷ سال میبره
بعد به اسم سارا جان هم صداش کرده بود تو چت😔
اونم نوشته بود اشکال نداره عزیزم برو استراحت کن فعلا
با استیکر قلب
بچه ها انققققدر شوکه شدم
انقققققدر شوکه شدم
فقط جیغ زدم سارا جان کیههههههه
نمیدونم چی شد واقعا که اومدم شماره رو بردارم کل چت حذف شد و دیگه هیچی نبود که دنبالش کنم و پیگیر شم ببینم کیه
بعد