2777
2789
عنوان

بهترین جنس قابلمه

| مشاهده متن کامل بحث + 613 بازدید | 46 پست
مس دارم، غذا شب موند توش فردا دیدم رنگ غذا سبز شده ریختم دور

تو مس غذا نباید بذارید بمونه اکسید میشه

تیرماه اسلیو انجام دادم.اگه سوالی دارید خوشحال میشم کمکتون کنم.وزن اولیه۱۰۷ و وزن یک ماهگی عمل۹۲

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چرا. قلعش تو شستشو پاک شده

خب برای همین بوده 

ما الان نزدیک به ۷-۸ ساله از مس استفاده میکنیم 

خیلی خوبه و همچین موردی که شما میگین هم پیش نیومده

ای روشنی نور✨ای روشنی بخش نور🌿ای آفریننده ی نور✨ای گرداننده ی نور🌿ای به اندازه ساز نور✨ای روشنی هر نور🌿ای روشنایی پیش از هر نور✨ ای روشنایی پس از هر نور🌿ای روشنایی بر فراز هر نور✨ ای نوری که مثل تو نوری نیست🌿 جز استاتر کسی ریپ نزنه خصوصا در مسائلی که نظر من با شما فرق داره-من فقط نظرم با تو فرق داره دشمنت که نیستم پس احترام خودت رو نگه دار 💛💜💜BTS💜💜 BTS and ARMY forever 😍🥺 تهیونگ نی نی سایت می باشم 😃😃 مخالف سرسخت نژاد پرستی و طرفدار برابریِ جنسیتی 😎🌿✨

اگه مس میخری حتما با حرارت ملایم باید غذا درست کنی

من خودم هر قابلمه ای استفاده میکنم بازم تو قابلمه روی بنظرم غذا خوشمزه تر میشه

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بیایین

bararnad | 4 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز