یه مدت کمی بعد عقد با هم خوب بودیم، اما مادر پدر خواهر شوهر میونه مونو بهم زدن، البته خودشم نرمال نبود از اونایی ک یه روز خوبه یه روز بد، الان دیگه اگر جایی ببینمش نگاهشم نمی کنم
رابطمون معمولیه انقد صمیمی نشدم که به خودش اجازه بی احترامی بده ولی اگه بی احترامی کنن من آدمی نیس ...
کلان جاری من خونمون بیان دست به سیاه سفید نمیزنه انتطار دارن با این همه طرف نشسته بشینم وردلشون تنها نباشن تو اشپزخونه نرم اخر مهمومونی که بشوهرم میگم میگه این دیوونه ولشون کن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
باهم تو یه ساختمونیم تقریبا همسن هستیم فاصله رعایت میکنیم و حرمت ها رو ولی باهم خوبیم باشگاه میریم بچها میرن به بچش بازی میکنن خونشون در کل مشکلی نداریم با هم چون منم خواهر ندارم باهم بیرون میریم بیشتر
منم جز پدر مادر هیچکیو ندارم، اما با خانواده شوهر اصلا قاطی نمیشم، با هیچکدومشون، حتی اینستاگرام فالو نکردیم، البته بستگی داره، اگر آدمهای درستی باشن خیلی هم خوبه، اما وقتی ذاتشون خرابه چاره ای جز دوری نیست