دانشجوهای این کلاسم، ترماولی بودن. من از بیشترشون هفده سالی بزرگترم. مثل مادر بهشون نگاه میکنم. البته متأسفانه یا خوشبختانه یه کم جوونتر از سنم نشون میدم.
یکیشون در تمام طول ترم بارها کرم ریخت. چه وسط کلاس، چه توی پیوی. من اولش که فکرشم نمیکردم منظور خاصی داشته باشه، بعدشم به روی خودم نیاوردم. چون خیلی هم چیز مهمی نبودن.
ولی چندش گستاخ، چند هفته پیش چیزی سر کلاس گفت و بعد توی پیوی پیامی فرستاد که شوکه شدم. بهش گفتم برو درستو حذف کن. نکنی من بهت صفر میدم.
و بلاکش کردم. یک روز فرصت داشت درسو حذف کنه ولی نکرد.