نمیدونم جرا چندوقت دلم بدجور بدجور برات تنگ شده . این چه شرطی بود برا من گذاشتی که هر کجا تو باشی من نباید باشم هرکجا من باشم تو نیستی میخاستی دلتنگت بشم . دلم برا منت کشیدنات تنگ شده دلم برا نقشه کشیدنام واسه شکستن دلت تنگ شده ...کاش باهات مهربونتر بودم کاش سرم داد میزدی ...کاش میفهمیدم هنوزم توفکرت جایی دارم ... (شاید اگر دایم بودی کنارم یه روز میدیدم که دوست ندارم..)