امروز شماره يه نفرو كه فاميليش مشابه يه اقايي كه قبلا همكلاسي بوديم سيو كردم كه بهش پيام بدم براي كاري ، بعد اشتباهي به اون همكلاسيم پيام دادم(من ده سال پيش عاشق اين اقا بودم)
بعد همكلاسيم پيام داد من فلانيم و اشتباه پيام دادي ، منم عذرخواهي كردم
دوباره پيام داد خانواده خوبن كه كلا پيامشو سين نزده پاك كردم
اينو بگم من كلا شماره هيچكسو پاك نميكنم و خطمم از اول همين بوده و دوستيمون در حد فقط تلفني بود(پس لطفا مريم مقدسا نصيحت نكنند )
فقط قصدم از گفتن اين مطلب رسيدن به اين نكته جالبه: دخترخانوماي جوون و كم سن بهتون بگم من ده سال پيش كشته مرده اين اقا بودم كه با وجود سر بودن من از هر لحاظي تركم كرد،امروز همش فكر ميكنم من از چي اين خوشم ميومد!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
من چه مشكلي داشتم كه عاشق يه مرد كه ده سال ازم بزرگتر و بي پول و بيكار و بد رفتار و .. بود شدم
شوهر الانم هزار برابر از اون اقا بهتره و من از خدا شاكرم كه تو اون بازه ي زماني اون اقا منونخواست و باش ازدواج نكردم چون مطمئن بودم با اون اخلاقش صددرصد جدا ميشدم
عزيزانم از خدا به زور چيزيو نخواين شايد به صلاحتون بوده
من انموقع نماز ميخوندم از خدا با گريه و زاري ميخواستمش
چقدر از قانون جذب استفاده كردم ، چقدر دعا كردم.....
يه بار تفعل به حافظ زدم با تمام قلبم نيت كردم كه به صلاحه بهش برسم كه اين شعر اومدكه بيت اولش اين بود ، هيچ وقت يادم نميره... قربون حافظ برم كه لسان الغيبه
من همان ساعت كه از او مي خواستم شد توبه كار
گفتم اين شاخ ار دهد باري پشيماني بود
...