چندین ساله این حس غم همراهمه وگاهی یادش میوفتم امشبم یاد این موضوع افتادن ودلم گرفت
بچه بودیم من ۱۲.۱۳سالم بود برادرم ۱۰.۱۱سالش برادرم یه دوست داشت. یروزداداشم از مدرسه اومد خونه بایه حال ناراحت گفت مامان دوستش فوت شده همه رفتن امامزاده دفنش کنن اومده بوداز مدرسه همسایه ها گفته بودن که مامانش فوت شده بعد داداشم گفت کرایه نداره بره امامزاده🖤
مامانم خونه نبودوماهم گشتیم تا پول براش پیدا کنیم
تا پولو ببره بده دیده بودکه رفته
همیشه برای حال اون لحظه ی اون بچه دلم میسوزه الان دیگه مردی باید شده باشه قضیه برای۱۷سال پیشه
خودم تا مدتها فوبیای اینو داشتم که از مدرسه برمیگردم ببینم خدای نکرده مامانم چیزیش شده کل دوران نوجوانی من بااین ترس گذشت
یهو یادش افتادم گفتم بنویسمش
روح همه ی مادران رفته قرین رحمت
ومادرایی که هستن و خدا برای بچه هاشون حفظشون کنه❤