2777
2789

سلام.ما ی همسایه داریم طبقه ی بالا هستن و تازه اومده ان..اونا اولا خیلی باا ادب و شعور بودن دیگه نگم براتون؛ ۲ تا پسر داشتن و ۲ تا دختر . .. 

یه روز ک زن همسایه اومد خونمون و برا احوال پرسی و اینا دوتا پسراشم اورده بود..بعد وقتی زنه رفت مامانم گفت ک بزار بچه ها بمونن بازی کنن(با دادشم) زنه ام اولش یکم تعارف کرد بعدشم دگ رفت بچه هاشوگذاشت.بعد تقریبا نیم ساعتی دخترشون اومد دادشاشو ببره..بعد از اونموقع پسره میومد دم درمون در و میزد میگف ب دادشت بگو بیاد بعدم میومد ت خونمون و میرفتن اتاق بازی میکردن.😐😐😐

خعلی پرو بودن و اصلاااا از رونمیرفتن و بیست و چهار ساعت از خودشونو هفت جدشون تعریف میکردن . همشونم خونمون بودن.ویگه کم کم عوض شدن قبلا زنشون میومد بچه هاشونو ببره اما دیگ ول کرد حتی بچه هاشم میزاش خونمون غذا بخوره😐😐😐😐میگفتی برو بیرون میگفتن بازی میخایم کنیم و هرچیییی میگفتی ی چیز پیدا میکردن بخدا بچه هاش انقد دروغگو و پرو بودن ادم شاخ درمیورد .... اینا دوتا دادش بودن ک کوچیکه ۴ سالش بود میخاستی بیرونش کنی گریه میکرد😐😬💔

دختراشم ک هرروز خونمون بودن .... 

دیگه ی وضعی بود..دیگه وقتی درو میزدن باز نمیکردیم..ولی اونا انقد داد و بیداد میکردن و در میزدن ادم اعصابش بهم میریخت در و ک باز میکرد بگه چته؟چ مرگته؟خودشونو مینداختن ت خونه طلبکارم میومدن میگفتن درو باز نکردین چراااا؟زنشم هی ب رومون میورد ک اره پسرم میگه شماها درو باز نکردین ما پشت درموندیم(با گله)

بقیشم میزارم صب کنید...

تنها تو دل تنهایی ها....

ما هم به همسایه اینجوری داشتیم تا چند وقت پیش بچه هاش همش خونمون بودن چند بار محل ندادیم و درو باز نکردیم بالاخره از رو رفتن

‏از داشته هامون لذت ببریم و بدونیم که همین چیزایی که شاید برای ما عادی شدن و دیگه به چشممون نمیان،       آرزو و رویای خیلی از آدماست...🌱 ، بیشتر از هر وقت دیگه ای به دعاهاتون نیازمندم ، ممنون میشم اگه با دلای پاکتون یه صلوات برام بفرستید🥲💙

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بخدا پسراشون عین گاو با دستاشون صب الطلوع درو میزدن ساعتای ۷ اینا .. اعصاب ادم بهم میرخت درو باز میک ...

بهشون رو دادین عزیزم...یک بار رک و پوست کنده بهشون بگین دیگه نیاین...یا هر باربهونه بیارین و زود بهشون بگین برن

خدایا ممنونم که دستمو توی بدترین شرایط گرفتی و نجاتم دادی...  

ابجیمم قبلا ک اینا اینطور نبودن چن باری باهاشون رفته بود بیرون بعد ابجیم میگفت ک اینا زنگ در مردمو میزنن فرار میکنن من بهشون میگم نکنین گوش نمیدن..یه روز این دختراش از بیرون اومده بودن بعد همون لحظه ام یه مرده درو میکوبید و میگف درو باز کنین ما درو باز کردیم مرده از اعصبانیت قرمز شده بود میگفت ک این بچه های کین صب و شب نمیشناسن همششش زنگ درمونو میزنن عاصیمون کردن و....مامانم گف ک بچه های ما نیستن و برا طبقه ی بالان

تنها تو دل تنهایی ها....

ابجیم رفت به زنه گف ک مرده اومده در باشما کار داره زنه اومد و بایه ببخشید کارو تموم کرد و درو بست و طلبکار اومد جلو مامانم و یکم حرفید و گفت ک اره دخترام میگن ک اره فلانی(ابجیم) بهمون گفتن ک زنگ در و بزنیم و بزور مارو مجبور کردن!!!!!!!

مامانم گف ک نه و .... ولی زنه ازرو نمیرفت و هزار ررررر جور دروغ سرهم کردن و دختراسم هی میگفتن اره اره اره

تنها تو دل تنهایی ها....

بعد از اون روز دیگه اینا بهشون بر خورد وبچه هاشونو نمیفرستادن دیگه...اون بچه های عقده ایشونم هر وقت ابجیم و دادشم میدیدن شروع میکردن ب فش دادن زر زر کردن ... 

تنها تو دل تنهایی ها....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز