مادرشوهرمم هست ی هفته خونه پدرم بودم موضوش مفصله اگ کسی سوالی داره تاپیکامو بخونه حالا ک اومدم شوهرم خونه نبود بعد منم خوابیدم تو اتاق مادرشوهرمم تو هال بود بعد شوهرم اومد با ی رفتار بدی منو از خواب بیدار کرد گفت بلندشو غذا گرم کن یا الان گفت واسم چایی بزار الانم اومد گفت برام جا بنداز خیلی سنگینه رفتارش منم خندم گرفته فقط این رفتاراش یعنی چی
یه چیز دیگه ام بگم برم بخوابم ابدا راجع به اینکه مقصری حرف نزن اصلا نمیگم انکار کنیا نه... بحث رو به ...
چ خوب ک بهم گفتی اخه من همش تو ذهنم دارم خودمو مقصر میکنم چون از بس شوهرم تکرار کرده ..... واینکه خداروشکر ک زندگیتونو نجات داید واقعا خراب کردن زندگی اسونه ولی درست کردنش هنره