2777
2789
عنوان

کارتن آنشرلی

| مشاهده متن کامل بحث + 245 بازدید | 25 پست
من میدونی عاشق اون کیک و شیرینی هاشون بودم که درس میکردن دلم‌میخواست برم توی تلویزیون بخورمشون

😂😂😂😂چقدر غذاهاشون خوشمزه بودن

:)💛🌻 "دختربچه ۱۳ساله" کارت ملی نداره،اجازه گرفتن گواهینامه نداره،اجازه مسافرت رفتن نداره،حق رای دادن نداره،هیچ کارتجاری ومالی ای نمیتونه انجام بده و صلاحیت انجام هیچ کاری رو نداره! اما صلاحیت کافی برای"بله" گفتن سرسفره‌ی عقد رو داره😊 خودتون‌متوجه هستید دیگه؟💛🌻🚫درخواست دوستی ندید بخصوص آقایون،قبول نمیکنم،باتچکر🤌🏻  ....

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

😂😂😂😂چقدر غذاهاشون خوشمزه بودن

خیلی هنرمند بودن هر روز‌کیک‌و‌شیرینی‌میپختن وای عاشق اون فنجون هاشون بودم که عصرا دور هم جمع میشدن چایی عصرونه و کیک‌میخوردن

انقدر دلم‌ میخواست تو گرین گیبلز زندگی‌میکردم وسط دشت و‌جنگل

اره بخدا منم از اول تا اخر کارتون فقط خیال مردازی میکردم تا چند ماه پیشم میداد شبکه پویا من با پسرم نگاه میکردم

❤️❤️❤️
نه من بابا لنگ دراز میبینم آنشرلی رو اعصابمه شخصیتش

بالاخره یکی رو پیدا کردم که مثل من فکر کنه.   مخصوصا یه غرور بی دلیل و خیلی زیادی داشت که رو اعصابم بود.

زنده باد هیولای اسپاگتی پرنده!
بالاخره یکی رو پیدا کردم که مثل من فکر کنه.    مخصوصا یه غرور بی دلیل و خیلی زیادی داشت ک ...

ولی من فک‌ میکنم بیشتر عزت نفس بود میدونی اتفاقا از همینش خوشم میومد با این که ،خیلی شرایط سختی رو سپری کرده بود بازم عزت نفس بالایی داشت مثلا نمیذاشت کسی بهش حرف بد بزنه یا بی احترامی‌کنه

بالاخره یکی رو پیدا کردم که مثل من فکر کنه.    مخصوصا یه غرور بی دلیل و خیلی زیادی داشت ک ...

😂 

دقیقاااا

خیلی هم حرف میزد😐

حرفاش به دلم نمیشینه انگار داره پاچه خواری میکنه همه اش🙄 

از دوستانی که بهش علاقه دارن معذرت میخوام😁💖

📍جز درآوردن زبان کاش شما را هنر دیگری نیز بود! 🌘زخم بر تنِ «ایران» می‌زنند؛ ما که از شکوهِ آن روز آگاهیم، از درد به خود می‌پیچیم... 💜چشم به آتش وسط خیمه دوخت و گفت: میدانی که من چه کسی را توی دنیا از همه بیشتر دوست دارم؟ با خواب‌آلودگی گفتم: من را؟ با لبخند گفت: قبل از تو!.. شانه هایم را بالا انداختم و او زمزمه کرد: خدا را! (پارسیان و من_آرمان آرین) 💎مشکل از آدمها و این همه واژه که ساختند نیست، بعضی حرفها که خیال میکنیم گفتنی نیستند اصلا حرف نیستند، احساسات بی واژه‌ای هستند که با درد خو گرفتند و جایشان فقط در سینه آدمهاست، نه بر زبانشان.(فصل پنجم عاشقانه‌هایم_فاطمه ایمانی) 🦚بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب/نوید داد که عام است فیض رحمتِ #او 💚او 💛و به یاد برگزیدهٔ او، خورشید ایران زمین ☀️(تیدا) زمزمه کرد: سپاس اهرمن! سپاس که باز هم به خاطرم آوردی که ایزدم درست میگوید! ... من کودکم را از خودم بیشتر دوست دارم، نه از خدایم! خدایی که نمیگذارد زانو زدن منِ بی همتای خلقت، در برابر تو ناچیز به سجده تبدیل شود، سزاوار کنار گذاشته شدن نیست! (تیدا، زاده نور یا تاریکی؟!_نسترن خدابنده=EVRINA) 🌹مهربان و مهربانو! اگه تو دیدگاهم واژگان کهن پارسی رو بکار بردم و برات ناآشنا بودن به شیوه سخنگوییم نخند🙂 من تلاش میکنم از زبانی گرامی که بازمانده پیشینه ایرانِ کهن هست ولی داره از بین میره پاسبانی کنم 🔥نوشتار «نماد آتش در ایران باستان_سایت پارسیان دژ» رو بخونید و چرایی ارزش آتش در ایران رو بدونید.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز