بعد ۱۱ ماه با برادرشوهرم اینا اومدیم شهرستان خونه پدرشوهرم؛یکی از خواهرای شوهرم که باهام قهره هم اومده بود..اصلاً از جاش بلند نشد خودم رفتم طرفش سلام و روبوسی خشک جواب داد گفتم لطفاً آشتی باش گفت خداکریمه..چون تمایل نداشت منم از دیشب دیگه باهاش حرف نزدم..دلیل قهرش تو تاپیکای قبلم نوشتم..واسطه ش کرده بودم برا خواهرشوهر مجردم اومده بود خونمون چند سال بمونه مشغول کار باشه تو شهرمون.
برم بخونم
وا محل سگ بهش نذار
رفتم خوندم عزیزم حق داشتی درست هم عمل کردی جات بودم اصلا برای آشتی نمی‌رفتم طرفشون
بگو ب کتف چپم ک قهری
عزیزم چقدر پیشقدم شدی
خوش به حالت که میتونی واسه آشتی پا پیش بزاری
شما تلاشتو کردی واسه بهتر شدن رابطه ولی اونا مثل اینکه خیلی بهشون برخورده
بهتره دیگه فقط واسه مراسمای خیلی مهم مثل عید باهاشون برخورد داشته باشی ولی همسرتو راحت بزار
شوهرت چی گفت وقتی خواهرشوهرت رفت
اصلا برات مهم نباشه من این جور آدم هارو خوب میشناسم هرچی بیشتر تو پیش قدم شی طرف فکر میکنه چه خبره حق رو به خودش میده. از من می شنوی دیگه اصلا بهش توجه نکن به نظر من حق با تو بوده وبا پیش قدم شدنت فقط داری خودت رو کوچیک میکنی
راستی هنوزم با جاریت زندگی میکنه
ببخشید کار پیش اومد خونه پدرشوهرم...
به نظرتون حق با من بوده؟ولی دلم شکست اینطوری برخورد کرد
الآن۱۰ماه از قضیه گذشته من فقط اشتباهم این بود یه پیام رو توعصبانیت به خواهرشوهرم دادم که از حضور خواهرت راضی نیستم و این یه حقیه که به گردنشه گردن هرکی فرستادتش..۲تا بچه کوچیک داشتم سومی رو هم ناخواسته باردار شدم..فشار عصبی بهم وارد شده بود..شوهرم ناراحت شد هم از من هم از خواهرش که اینطوری رفت به اون خواهرش که رفت پیشش گفت که خانمم۴ماه خدمتش کرد و ازم دفاع کرد ولی به منم گفت که رفع کدوزت کن منم اول گفتم کاری نکردم که عذرخواهی کنم یکم بین من و شوهرم ناراحتی پیش اومد..بعد قبول کردم تو ماه رمضون پیام دادم بهش که دلخوری و کدورت نباشه بینمون..جوابم رو نداد.عید فطر هم خواستیم بریم خونه خواهرشوهرم..که خواهرشوهرم به شوهرم گفت تنها بیا،شوهرم هم ناراحت شد گفت من یعنی من و زن و بچه هام..چند ماه نرفت خونشون..تا اربعین که رفت کربلا و برگشت با بچه هام رفت خونه خواهرش و یه بار دیگه هم پیش اومد تا اینکه خانواده شوهرم اومدن و مادرشوهرم خواست بینمون رو آشتی بده که منم قبول کردم برم ولی بازم اونا نخواستن و شوهرم ناراحت شد از خواهراش دیگه شوهرم چیزی نمیگه چون خواهراش نمیخوان آشتی کنن.
عزیزم یک چیز بگم ناراحت نباش درسته که شما 4 ماه خدمتش کردی و ولی اگه من جای خواهرشوهرت بودم و شما همچین پیامی میفرستادین قطعا هیچ وقت پام تو خونت نمیذاشتم هیچ وقت ای کاش با سیاست خودت شوهرت رفتار میکردین که بره جای دیگه راستی همین خواهر شوهرت که باهات قهره متاهله و چند سالشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
